معنی لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن, معنی لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن, معنی gf cا fxdc اmdoتj، اok lcbj gf lgtتd، [gm اkb;d gfiا، gf mgm]i cا [ku lcbj, معنی اصطلاح لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن, معادل لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن, لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن چی میشه؟, لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن یعنی چی؟, لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن synonym, لب را بزیر اویختن، اخم کردن لب کلفتی، جلو امدگی لبها، لب ولوچه را جمع کردن definition,